عشق؛ قدرتي مافوق تصور
عشق؛ قدرتي مافوق تصور
عشق؛ قدرتي مافوق تصور
نویسنده : معصومه كيهاني
به گونهاي كه وقتي آن را بكارميگيريد، همه آشفتگيها و همه منفيديدنها را ازميان ميبرد. و آنچنان پايدار و تمامنشدني است كه هيچ نوع منفيگرايي و فردگرايي، قدرت نمود و ظهورنمييابد.
به عبارتي، هرموقعيت و اتفاق منفي درزندگي شما، دربرابر اين قدرت نامحدود و سرشار از زيبايي، مهرو محبت و انسانيتي بسيارعميق و غني، امكان ايستادگي ندارد و به سادگي ازبين ميرود و كمرنگ ميشود.
نكته اينجاست كه خاصيت اين نيرو همچون معنا و ذات وجودياش، اين است كه هرچه بيشتر بكارگرفته ميشود؛ قدرتمندتر و اصيلتر ميشود.
شايد ملموسترين و فراگيرترين نمود اين نيرو و به عبارتي اوج اين قدرت، درارتباط بين انسان و خدايش نمود يابد. آن گونه كه دربيان مولانا متبلورميشود؛ چرا كه غرق درعالم معني بود.
به قول استاد ابراهيم ديناني، "هيچ وقت نميخواست قافيه بگويد و تصنع شعري به كارببرد و نميخواست درقيد وزن گرفتارشود... در كلام مولانا معنا ميجوشد و لفظ متناسب با خودش را پيدا ميكند و طبيعي است آن لفظي كه به طور طبيعي و متناسب با معني آمده است اثرگذار خواهد بود. به همين سبب سخن او ساده و همه كس فهم است. هم درزمان مولانا زبان او را مي فهميدند و هم امروز ميفهمند.
خلاصه آنكه دركلام مولانا معني برلفظ غلبه دارد، خشونت در كلامش نيست و پيامش پيام صلح است، پيام دوستي است؛ بنابراين حتي درزمان خودش مسلمان، يهود و نصارا اين پيام را ميفهميدند."
اين قدرت، همان نيروي عشق است كه وقتي فوران ميكند شكوفههاي زيباي آن به پهنايي غيرقابل تصور، زمان ومكان را درمينوردد و به زندگي با همه سختيها، مرارتها، نامردميها، منفعتجوييها و خودگراييها معنا و لطافت انساني ميبخشد.
پس ترديد نكنيم و اين نيرو را درخود كشف كنيم و آن را آگاهانه با تمرينهاي مختلف بارور سازيم. از هرفرصتي استفاده كنيم و با جاري كردن آن در درون و خارج از خودمان، آثار گرانبهايش- كه قابل مقايسه با هيچ اثرمادي نيست- را در زندگي خود ببينيم.
اما ديدن اين نتايج نيز آمادگي خاص خود را ميطلبد. اينكه از كليه وابستگيها و تعلقات دروغين و بيمايه خود را پاك سازيم و به قول سهراب سپهري، چشمهايمان را بشوئيم تا بتوانيم نظاره گر اتفاقهاي جديد پرشور، پرهيجان و بالنده درزندگي باشيم.
درواقع ما بايد "خودمان" را پيدا كنيم و به آن عشق بورزيم و به زايش نيرويي دست يابيم كه چيزي براي بخشيدن به ديگران داشته باشيم. چرا كه به واقع،بخشش نيز توشه و تواني ميخواهد.
وقتي توانستيد انرژيهاي منفي اطراف خود را كه همچون ابري برآسمان زندگي شما سايه افكنده، ببينيد؛ جا نزديد ، ايستاديد و خودتان را پذيرفتيد؛ قطعا جواب خواهيد گرفت. چراكه خودتان بهتراز هركسي ميدانيد؛ بهرحال اين تجربه را درمواردي داشتهايد و اين اشاره تنها از باب يادآوري است.
روانپزشكان و راويان زندگي، آنها كه پرتلاش، مصمم، بيريا و صبورند، همچنين بريك نكته تاكيد ميكنند اينكه اين كار تداوم ميخواهد؛ اگريك روز سراپا عشق باشيد و يك روز سراپا خشم، به جواب نميرسيد.هم زمان با تقويت نيروي عشق، خشم را كاهش دهيد تا آن قدر كم رنگ شود كه تنها عشق بماند... تنهاي تنها... تا لذت و شيريني زندگي را دريابيد.
منبع: همشهری آنلاین
/س
به عبارتي، هرموقعيت و اتفاق منفي درزندگي شما، دربرابر اين قدرت نامحدود و سرشار از زيبايي، مهرو محبت و انسانيتي بسيارعميق و غني، امكان ايستادگي ندارد و به سادگي ازبين ميرود و كمرنگ ميشود.
نكته اينجاست كه خاصيت اين نيرو همچون معنا و ذات وجودياش، اين است كه هرچه بيشتر بكارگرفته ميشود؛ قدرتمندتر و اصيلتر ميشود.
شايد ملموسترين و فراگيرترين نمود اين نيرو و به عبارتي اوج اين قدرت، درارتباط بين انسان و خدايش نمود يابد. آن گونه كه دربيان مولانا متبلورميشود؛ چرا كه غرق درعالم معني بود.
به قول استاد ابراهيم ديناني، "هيچ وقت نميخواست قافيه بگويد و تصنع شعري به كارببرد و نميخواست درقيد وزن گرفتارشود... در كلام مولانا معنا ميجوشد و لفظ متناسب با خودش را پيدا ميكند و طبيعي است آن لفظي كه به طور طبيعي و متناسب با معني آمده است اثرگذار خواهد بود. به همين سبب سخن او ساده و همه كس فهم است. هم درزمان مولانا زبان او را مي فهميدند و هم امروز ميفهمند.
خلاصه آنكه دركلام مولانا معني برلفظ غلبه دارد، خشونت در كلامش نيست و پيامش پيام صلح است، پيام دوستي است؛ بنابراين حتي درزمان خودش مسلمان، يهود و نصارا اين پيام را ميفهميدند."
اين قدرت، همان نيروي عشق است كه وقتي فوران ميكند شكوفههاي زيباي آن به پهنايي غيرقابل تصور، زمان ومكان را درمينوردد و به زندگي با همه سختيها، مرارتها، نامردميها، منفعتجوييها و خودگراييها معنا و لطافت انساني ميبخشد.
پس ترديد نكنيم و اين نيرو را درخود كشف كنيم و آن را آگاهانه با تمرينهاي مختلف بارور سازيم. از هرفرصتي استفاده كنيم و با جاري كردن آن در درون و خارج از خودمان، آثار گرانبهايش- كه قابل مقايسه با هيچ اثرمادي نيست- را در زندگي خود ببينيم.
اما ديدن اين نتايج نيز آمادگي خاص خود را ميطلبد. اينكه از كليه وابستگيها و تعلقات دروغين و بيمايه خود را پاك سازيم و به قول سهراب سپهري، چشمهايمان را بشوئيم تا بتوانيم نظاره گر اتفاقهاي جديد پرشور، پرهيجان و بالنده درزندگي باشيم.
درواقع ما بايد "خودمان" را پيدا كنيم و به آن عشق بورزيم و به زايش نيرويي دست يابيم كه چيزي براي بخشيدن به ديگران داشته باشيم. چرا كه به واقع،بخشش نيز توشه و تواني ميخواهد.
وقتي توانستيد انرژيهاي منفي اطراف خود را كه همچون ابري برآسمان زندگي شما سايه افكنده، ببينيد؛ جا نزديد ، ايستاديد و خودتان را پذيرفتيد؛ قطعا جواب خواهيد گرفت. چراكه خودتان بهتراز هركسي ميدانيد؛ بهرحال اين تجربه را درمواردي داشتهايد و اين اشاره تنها از باب يادآوري است.
روانپزشكان و راويان زندگي، آنها كه پرتلاش، مصمم، بيريا و صبورند، همچنين بريك نكته تاكيد ميكنند اينكه اين كار تداوم ميخواهد؛ اگريك روز سراپا عشق باشيد و يك روز سراپا خشم، به جواب نميرسيد.هم زمان با تقويت نيروي عشق، خشم را كاهش دهيد تا آن قدر كم رنگ شود كه تنها عشق بماند... تنهاي تنها... تا لذت و شيريني زندگي را دريابيد.
منبع: همشهری آنلاین
/س
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}